مشتی خسیس ریزه که اهل سخن نیند


مشتی خسیس ریزه که اهل سخن نیند

مشتی خسیس ریزه که اهل سخن نیند


با من قران کنند وقرینان من نیند

با من قران کنند وقرینان من نیند
با من قران کنند وقرینان من نیند
چون ماه نخشبند مزور از آن چو من
چون ماه نخشبند مزور از آن چو من
چون ماه نخشبند مزور از آن چو من
انجم فروز گنبد هر انجمن نیند
انجم فروز گنبد هر انجمن نیند
انجم فروز گنبد هر انجمن نیند
از هول صور فکرت من در قیامتند
از هول صور فکرت من در قیامتند
از هول صور فکرت من در قیامتند
گر چه چو اهل صور فکنده کفن نیند
گر چه چو اهل صور فکنده کفن نیند
گر چه چو اهل صور فکنده کفن نیند
پروردگان مائدهٔ خاطر منند
پروردگان مائدهٔ خاطر منند
پروردگان مائدهٔ خاطر منند
گر خود به جمله جز پسر ذوالیزن نیند
گر خود به جمله جز پسر ذوالیزن نیند
گر خود به جمله جز پسر ذوالیزن نیند
بل نایبان یاوگیان ولایتند
بل نایبان یاوگیان ولایتند
بل نایبان یاوگیان ولایتند
زیرا که شه طغان جهان سخن نیند
زیرا که شه طغان جهان سخن نیند
زیرا که شه طغان جهان سخن نیند
گاوی کنند و چون صدف آبستنند لیک
گاوی کنند و چون صدف آبستنند لیک
گاوی کنند و چون صدف آبستنند لیک
از طبع گوهر آور و عنبر فکن نیند
از طبع گوهر آور و عنبر فکن نیند
از طبع گوهر آور و عنبر فکن نیند
چون طشت بی سرند و چو در جنبش آمدند
چون طشت بی سرند و چو در جنبش آمدند
چون طشت بی سرند و چو در جنبش آمدند
الا شناعتی و دریده دهن نیند
الا شناعتی و دریده دهن نیند
الا شناعتی و دریده دهن نیند
گاه فریب دمنهٔ افسون گرند لیک
گاه فریب دمنهٔ افسون گرند لیک
گاه فریب دمنهٔ افسون گرند لیک
روز هنر غضنفر لشکر شکن نیند
روز هنر غضنفر لشکر شکن نیند
روز هنر غضنفر لشکر شکن نیند
چون ارقم از درون همه زهرند و از برون
چون ارقم از درون همه زهرند و از برون
چون ارقم از درون همه زهرند و از برون
جز کآبش رنگ رنگ و شگال شکن نیند
جز کآبش رنگ رنگ و شگال شکن نیند
جز کآبش رنگ رنگ و شگال شکن نیند
اوباش آفرینش و حشو طبیعتند
اوباش آفرینش و حشو طبیعتند
اوباش آفرینش و حشو طبیعتند
کالا به دست حرص و حسد مرتهن نیند
کالا به دست حرص و حسد مرتهن نیند
کالا به دست حرص و حسد مرتهن نیند
اندر چه اثیر اسیرند تا ابد
اندر چه اثیر اسیرند تا ابد
اندر چه اثیر اسیرند تا ابد
زان جز شکسته پای و گسسته رسن نیند
زان جز شکسته پای و گسسته رسن نیند
زان جز شکسته پای و گسسته رسن نیند
گویند در خلافه ولیعهد آدمیم
گویند در خلافه ولیعهد آدمیم
گویند در خلافه ولیعهد آدمیم
مشنو خلافشان که جز ابلیس فن نیند
مشنو خلافشان که جز ابلیس فن نیند
مشنو خلافشان که جز ابلیس فن نیند
گویند عیسی دگریم از طریق نطق
گویند عیسی دگریم از طریق نطق
گویند عیسی دگریم از طریق نطق
برکن بروتشان که بجز گور کن نیند
برکن بروتشان که بجز گور کن نیند
برکن بروتشان که بجز گور کن نیند
خود را همای دولت خوانند و غافلند
خود را همای دولت خوانند و غافلند
خود را همای دولت خوانند و غافلند
کالا غراب ریمن و جغد دمن نیند
کالا غراب ریمن و جغد دمن نیند
کالا غراب ریمن و جغد دمن نیند
بر قله های کوه ریاضت کشیده اند
بر قله های کوه ریاضت کشیده اند
بر قله های کوه ریاضت کشیده اند
ارباب تهمتند ولی برهمن نیند
ارباب تهمتند ولی برهمن نیند
ارباب تهمتند ولی برهمن نیند
از روی مخرقه همه دعوی دین کنند
از روی مخرقه همه دعوی دین کنند
از روی مخرقه همه دعوی دین کنند
وز کوی زندقه بجز اهل فتن نیند
وز کوی زندقه بجز اهل فتن نیند
وز کوی زندقه بجز اهل فتن نیند
چون شمع صبح گاهی و چون مرغ بی گهی
چون شمع صبح گاهی و چون مرغ بی گهی
چون شمع صبح گاهی و چون مرغ بی گهی
الا سزاید کشتن و گردن زدن نیند
الا سزاید کشتن و گردن زدن نیند
الا سزاید کشتن و گردن زدن نیند
من میوه دار حکمتم از نفس ناطقه
من میوه دار حکمتم از نفس ناطقه
من میوه دار حکمتم از نفس ناطقه
و ایشان ز روح نامیه جز نارون نیند
و ایشان ز روح نامیه جز نارون نیند
و ایشان ز روح نامیه جز نارون نیند
جمعند بر تفرق عالم ولی ز ضعف
جمعند بر تفرق عالم ولی ز ضعف
جمعند بر تفرق عالم ولی ز ضعف
موران با پرند و سپاه پرن نیند
موران با پرند و سپاه پرن نیند
موران با پرند و سپاه پرن نیند
تازند رخش بدعت و سازند تیر کید
تازند رخش بدعت و سازند تیر کید
تازند رخش بدعت و سازند تیر کید
اما سفندیار مرا تهمتن نیند
اما سفندیار مرا تهمتن نیند
اما سفندیار مرا تهمتن نیند
فرعونیان بی فر و عونند لاجرم
فرعونیان بی فر و عونند لاجرم
فرعونیان بی فر و عونند لاجرم
اصحاب بینش ید بیضای من نیند
اصحاب بینش ید بیضای من نیند
اصحاب بینش ید بیضای من نیند
خود عذرشان نهم که جعل پیشه اند پاک
خود عذرشان نهم که جعل پیشه اند پاک
خود عذرشان نهم که جعل پیشه اند پاک
ز آن طالبان مشک و نسیم سمن نیند
ز آن طالبان مشک و نسیم سمن نیند
ز آن طالبان مشک و نسیم سمن نیند
آری به آب نایژه خو کرده اند از آنک
آری به آب نایژه خو کرده اند از آنک
آری به آب نایژه خو کرده اند از آنک
مستسقیان لجهٔ بحر عدن نیند
مستسقیان لجهٔ بحر عدن نیند
مستسقیان لجهٔ بحر عدن نیند
بل تا مرض کشند ز خوان های بد گوار
بل تا مرض کشند ز خوان های بد گوار
بل تا مرض کشند ز خوان های بد گوار
کارزانیان لذت سلوی و من نیند
کارزانیان لذت سلوی و من نیند
کارزانیان لذت سلوی و من نیند
بینا دلان ز گفتهٔ من در بشاشت اند
بینا دلان ز گفتهٔ من در بشاشت اند
بینا دلان ز گفتهٔ من در بشاشت اند
کوری آن گروه که جز در حزن نیند
کوری آن گروه که جز در حزن نیند
کوری آن گروه که جز در حزن نیند
جائی است ضیمران ضمیر مرا چمن
جائی است ضیمران ضمیر مرا چمن
جائی است ضیمران ضمیر مرا چمن
کارواح قدس جز طرف آن چمن نیند
کارواح قدس جز طرف آن چمن نیند
کارواح قدس جز طرف آن چمن نیند
نساج نسبتم که صناعات فکر من
نساج نسبتم که صناعات فکر من
نساج نسبتم که صناعات فکر من
الا ز تار و پود خرد جامه تن نیند
الا ز تار و پود خرد جامه تن نیند
الا ز تار و پود خرد جامه تن نیند
نجار گوهرم که نجیبان طبع من
نجار گوهرم که نجیبان طبع من
نجار گوهرم که نجیبان طبع من
جز زیر تیشهٔ پدر خویشتن نیند
جز زیر تیشهٔ پدر خویشتن نیند
جز زیر تیشهٔ پدر خویشتن نیند
وین جاهلان ملمع کارند و منتحل
وین جاهلان ملمع کارند و منتحل
وین جاهلان ملمع کارند و منتحل
ز آن گاه امتحان بجز از ممتحن نیند
ز آن گاه امتحان بجز از ممتحن نیند
ز آن گاه امتحان بجز از ممتحن نیند
از نوک خامه دفتر دلشان سیه کنم
از نوک خامه دفتر دلشان سیه کنم
از نوک خامه دفتر دلشان سیه کنم
کایشان زنخ زنند، همه خامه زن نیند
کایشان زنخ زنند، همه خامه زن نیند
کایشان زنخ زنند، همه خامه زن نیند
آنجا که من فقاع گشایم ز جیب فضل
آنجا که من فقاع گشایم ز جیب فضل
آنجا که من فقاع گشایم ز جیب فضل
الا ز درد دل چو یخ افسرده تن نیند
الا ز درد دل چو یخ افسرده تن نیند
الا ز درد دل چو یخ افسرده تن نیند
معصوم کی شوند ز طوفان لفظ من
معصوم کی شوند ز طوفان لفظ من
معصوم کی شوند ز طوفان لفظ من
کز نوح عصمت الا فرزند و زن نیند
کز نوح عصمت الا فرزند و زن نیند
کز نوح عصمت الا فرزند و زن نیند
در کون هم طویلهٔ خاقانیند لیک
در کون هم طویلهٔ خاقانیند لیک
در کون هم طویلهٔ خاقانیند لیک
از نقش و نطرتند ز نفس و فطن نیند
از نقش و نطرتند ز نفس و فطن نیند
از نقش و نطرتند ز نفس و فطن نیند
حقا به جان شاه که هم شاه آگه است
حقا به جان شاه که هم شاه آگه است
حقا به جان شاه که هم شاه آگه است
کایشان سزای حضرت شاه ز من نیند
کایشان سزای حضرت شاه ز من نیند
کایشان سزای حضرت شاه ز من نیند